دیروز خواهرم گفت که خواب بابا رو دیده انقدر واضح بوده که حس کرده واقعا بابا رو بغل کرده. بابا کت و شلوار نو پوشیده بوده میخواسته بیاد خونمون پیش مامان عید رو بهش تبریک بگه. دلم یک دفعه براش تنگ شد. با خودم گفتم چرا بابا با من قهر کرده چرا به خوابم نمیاد دیشب اومد تو خوابم. انقدر محکم همدیگرو بغل کردیم که من فکر کردم بابا واقعا برگشته. برای چند ثانیه تو خواب انقدر خوشحال بودم که نزدیک بود قلبم وایسته بابا جون دوستت دارم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

barbadrafte hamedamiri اجاره ماشین قیمت سیم کارت ماجراهاي صد روز تا عروسيِ يک عروس کنکوري! Brooklyn Hasan راه ظهور